۱۳۹۳ فروردین ۱۷, یکشنبه
عریان
عریان
عریان تر از درخت
زمستان تو را لباس می پوشم
چادری بر حقیقت
سبز، آبی،
ستاره ای
آسمان را معنی کردم
شب شد
و حقیقت از کتابهای لغت، کناره گرفت
...
عریان تر از درخت
برگهای زمستانی ام را به باد می دهم
پنهان می شوم
در دستهای تو
پنهان
...
عریان تر از حقیقت
پنهان می شوم
سرد، برفی
ستاره ای
...
باد را معنی کردم
طوفان شد
بزرگتر از ریشه های من در خاک
سرازیر شدم
در رودخانهء دستهایت
لیز، جاری
همیشگی
حقیقت عریان
چادری به سر کشید
سرخ، سبز
ستاره ای
پنهان تر از حقیقت
طوفان شدم
در دستهای تو جا گرفتم
برگهایم ریشه های تو شد، در خاک
خاک جاری همیشگی
..................................
فرحناز
۱۹،۱۲،۲۰۰۱
اشتراک در:
پستها (Atom)